درد و دلم..

ساخت وبلاگ
میخواستم ننویسم اما‌‌... چه کنم‌ با دلم خب؟؟؟ دلی که تو نبودت داغونه ... بهت پی ام غمگین دادم ولی نمیدونم چرا جواب ندادی... نمیدونم چیکار کنم فقط  هنوزم امید دارم که برمیگردی😔 درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 1:54

گذشته و الان من و بودن باهات و دوست داشتنت هیچ وقت برام فرقی نکرده و تکراری نشده  هرچند دیشب گفتی که برات فرق داره و گذشته ها گذشته ...... از دیشب تا الان واسه خودم از اول تا الان رابطمونو مرور کردم.... خودت بهم گفتی که به کسی که دوسش داری حستو ابراز کن و بگو  شاید قبولت کنه ... منم بهت گفتم... گفتم از دل جون میخوامت و دوسِت دارم ... گفتم میخوام باهات زندگی کنم ... گفتم تنها به تو فکر میکنم برای زندگیم و هیچ کس دیگه ای نمیتونه جاتو بگیره... با دوستت امتحانم کردی و منم انقدر ساده بودم که به شماره ای که دادی پیام فرستادم ... هرچند بعد فهمیدم خودت بودی... فقط دلم میخواست به قولی که داده بودم عمل کنم و مهمون من باشی با دوستت چون اوندفعه خودش مهمونمون کرده بود... خداییش من خیلی کم از رابطه ی دختر و پسر و عشق و عاشقی و این چیزا میدونستم ... حتی ابراز احساسمم درست بلد نبودم ... چون هیچ وقت با دختری نرفته بودم توی رابطه.... دیوونه ی تو شدم ... تموم فکر و ذکرم شدی ... هرجا که بودم... حتی وقتی نامزد یکی دیگه شدی دلم نخواست و نتونستم سمت کسی برم و کس دیگه رو به زندگیم راه بدم... هرچند نبودی.... حتی فکرشم نمیکردم کسی بتونه جاتو بگیره... هعی... خودت گفتی حسمو ابراز کنم ولی الان میگی گذشته ها گذشته... هیچ دلیلی هم نیاوردی که چرا اینو میگی... یعنی برات انقدر بی ارزش شدم که مهم نیس تو چه حال درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 88 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 3:13

شاید باید زودتر این حرفا رو می نوشتم.... منو ببخش بخاطر حرفایی که خیلی عجولانه و از روی قضاوت زود هنگامم نوشتم و بهت گفتم... درسته کم منو دیدی و منو دور از خودت نگه داشتی... درسته به ابراز احساساتم جوابی ندادی ... درسته گفتی دیگه احساسی نداری... ولی تو بودی که عشقو بهم نشون دادی... تو بودی که قلب خاموش منو بیدار کردی و با عشقت میتپه ... تو بودی که منو به خوبیا برگردوندی... تو بودی که راه درست و خوبو بهم دوباره نشون دادی و با وجودت من به خوبیام برگشتم دوباره... با تو امیدم برای زندگی برگشت و دلخوشیم شدی ... هر چی بهت گفتم تو این چند روزه ،نامردی شده در حقت از جانب من... آره تو بهترین شدی توی زندگیم... تو فرشته ی دنیای منی... منو ببخش که خوبیاتو ندیدم و به جاش سرت منت گذاشتم... مغرور شدم نه؟؟؟ خودم مغرور شدم و فکر کردم تویی که مغرور شدی... منو ببخش که دلتو شکستم... هعی امروزم تولدم بود... امسال باعث سعادتمه که توی محرم افتاد روز تولدم... تبریک نگفتی بهم ... ولی مهم تبریک گفتن نیس... هر وقتی که حال دل تو خوب باشه و بخندی تولد منه ... هر وقت تو غمگین  نباشی و چشمات بخنده تولد منه... هر وقتی که هرروزت با شادی و خوبی شروع بشه تولد منه... هر موقع تو توی آسایش باشی تولد منه... تبریک و این چیزا مهم نیس عزیز من... مهم اینه که تو خوب باشی و دلت غمگین نباشه.... هر چند شاید این نوشته رو درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 81 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 3:13

آخر تموم این روزام با یاد قشنگت همنشینم...

هر لحظه ی این روزام حس میکردم از یه جایی نگام میکنی..

ولی اینجا نبودی...

دوست داشتنت گناه که نیس نه؟؟

آخه اگه گناه بود که هیچ وقت تقدیرم جوری رقم نمیخورد که دیوونت بشم..

که فکر و ذکرم بشی...

آخ چی بگم...

دلم خواست آخر امشب برات بنویسم هرچند اینهمه دوری الان ازم

به یادتم حتی اگه یادم نباشی...

خدایا دل مهربونشو غرق شادی کن

آمین....


برچسب‌ها: دلتنگی درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 98 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 3:13

دیدمت... دلم لرزید... چقدر دلم میخواست و میخواد که بیشتر میدیدمت... کاش همینجور گذری نرفته بودی... دلم خیلی برات تنگ شده  کاش یه روز بتونم بیشتر ببینمت و باهات حرف بزنم.. البته اگه خودت بخوای و اجازه بدی... امروز که دیدمت تا چند لحظه تو حال خودم نبودم.. دیوونه شدم دلم میخواست روبه روم بمونی و خیره بشی تو چشمام... دلم میخواست گم بشم تو چشمای نازت... دلم گرفت... خدایا هرلحظم امیدم اینه که زندگیم باهاشه همیشه ... قرار نیس که ناامید بشم؟؟؟برچسب‌ها: احساس دیوونگی درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 128 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 3:13

دلم گرفته... هر چند خیلی وقتا یادت تسکینم میده اما... دلم خیلی برات تنگ شده... دلم میخواد ببینمت... یعنی بهت بگم؟؟ میبینی دل تنگمو؟؟ میگم بهت ... آخه ندیدنت خیلی وقتا اشکمو در میاره... هر چند میگم بی خیالم ولی نیستم... انقدر بهت  فکر میکنم که دیوونه میشم... آخ دلم خیلی میخوادت عزیزم... میخوام یه لحظه هم شده ببینمت و خیره بشم تو چشمات... غرق تو بشم و گریه کنم... دیوونت بودن قشنگه مگه نه؟؟؟ همیشه خودمو کنارت میبینم و میدونم آخرش کنارت زندگی میکنم  خدایا از دلم خبر داری که؟؟ میشه همیشه باشه؟؟؟ هعیـ. شکرت خداـ.ـ.برچسب‌ها: دلتنگی درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 104 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 3:13

 دلم گرفت .... اومدم بیام بخوابم یادم به اون شبایی افتاد که وقتی خوابت میگرفت میگفتی:بخوابیم؟؟ بعد شب بخیر میگفتیم و با بهترین حسا میخوابیدیم ... واقعا دوستم داری مطمئنم ... ولی ازم دوری میکنی... خیلی قشنگ بود مرور این خاطره... چه شبای قشنگی بود و هست هنوز برام... هر چند الان خیلی کم حرف شدی... ولی من دست ازت نمیکشم ... دلم گرفت .. واقعا چقدر باهام صمیمی بودیاا یعنی قدرشو ندونستم که الان بینمون اینجوری شده؟؟؟ خدایا میشه برگردیم به اون روزای قشنگ و شبای دیوونگی؟؟؟ خدایا دلم خیلی  هوای دیدنشو کرده .. میشه وقتی پیش بیاد که ببینم عزیز دلمو؟؟؟ خدایا به دلش میندازی چقدر دوسش دارم و دلم براش تنگ شده؟؟؟...برچسب‌ها: دلتنگی درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 107 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 3:13

دلم همیشه ازدوریت گرفته... چیکار کنم عزیز دلم؟؟ هیچکس نمیدونه الان به یادتم و از دلتنگی گریه میکنم... حالم خوب نیس .. به لرزه میوفتم با گریه و نفس نفس میزنم .... کجایی الان یعنی؟؟؟ یعنی بهم فکر میکنی؟؟؟ سراغتو نگرفتم مث هفته قبل چهارشنبه ولی حالا پشیمونم و غصه م میگیره از اینکه نیومدم... کی فکر میکنه من که انقدر خودمو محکم و نفوذ ناپذیر میگیرم دیوونه توام و دلم لک زده برای یه لحڟه نگات... کی فکر میکنه من عاشق بشم حتی عزیز من؟؟؟ شاید کسی فکر نکنه ولی حقیقت اینه که دیوونت شدم و تموم زندگیم چشمای معصومته... اما آخرش ...بذار بقیه هر فکری میخوان بکنن  اونا که نمیتونن منو ازت دور کنن.. هر چند الان کنارت نیستم ولی دلم پیشته.. فدای دلت بشم...؟؟ نمیخوای یکم نگام کنی؟؟ به خدا دلم داغون شد.... به خدا مردم ... کاش بشه حداقل یه لحظه ببینمت... که هر لحظم به اینکه میبینمت امیدوارم.. کاش دلت برام تنگ شده باشه.. شایدم دلت تنگ میشه و نمیگی.. میدونم الان همه احساساتتو پنهون کردی .. این باورم میشه اگه بگی ولی هیچ وقت باورم نمیشه حسی دیگه بهم نداشته باشی... هعی ... حالا تنها این آهنگا میشن همدمم و خاطرات قشنگت.... این شعر آهنگ معینم در وصف حالم قشنگ میگه....: قصه ی نگفته ام من  تو بیا روایتم کن عشق من مرمّتم کن از عذابم راحتم کن ای صدای تو نهایت.. راهیِ نهایتم کن........ برچسب‌ها: دیوونگی درد و دلم.....
ما را در سایت درد و دلم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanha-be-yade-to بازدید : 278 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 3:13